مقدمه:  الحمدلله رب العالمين والصلاة والسلام علي اشرف الانبيا والمرسلين سيدنا محمد المبعوث رحمة للعلمين و علي آله و اصحابه الطيبين الظاهرين و علي من تبعهم باحان الي يوم الدين و بعد:  مال و ثروت از نظر دين  مقدس اسلام براي زندگي انسان يک امر ضروري و طبيعي است . و انسانها به اساس تقاضاي فطرت و براي رفع ضروريات خود در روي زمين براي بدست آوردن آن ميکوشند . تحريم جمع کردن مال براي انسان امر غير طبيعي و مخالف فطرت و سرشت انسان است پس به اين اساس نظام که ملکيت و جمع کردن مال را منع قراردهد از فطرت و غرايز انسان انکار ميکند.  دارا بودن ويا سرمايه دار بودن در چوکات اسلام هيچ عيب ندارد بلکه شخص دارا از مزاياي زيادي برخوردار ميشود که نادار از آن بهره گرفته نميتواند ، مانند حج نمودن ، صدقه دادن ، کارهاي عام المنفعه نمودن وغيره وغيره.  اما اگر انسان در راه بدست آوردن مال و ثروت احکام اسلامي را ناديده گرفته مطابق تقاضاي غرايز خويش عمل نمايد وي را وادار ميسازد تا بالاي حقوق ديگران تجاوز نمايد و اعمال را انجام دهد که خلاف  مصالح عمومي جامعه و خلاف تقاضاي شريعت اسلامي باشد ، دين مقدس اسلام اينگونه اعمال را تقبيح نموده و در پهلوي راه هاي حلال ديگري براي بدست آوردن مال نظام ميراث را نيز براي بشريت تقديم نموده تا بتوانند از اين طريق نيز صاحب مال گردند و از تجاوز در حقوق ديگران جلوگيري به عمل آيد.  از تعمق در نظام ميراث اسلامي برمي آيد که اين نظام خواص و مميزاتي خاص خود را دارد که در هيچ يک از نظام ها و قوانين ديگري آسماني و وضعي وجود ندارد ، خداوند بزرگ خودش مستحقين ميراث را معرفي نموده ، ترکه متوفي را مطابق استحقاق بالاي شان توزيع مينمايد ، از اينجا است که صاحب مال در نظام ميراث اسلام حق ندارد وارثان خود را به اختيار خود تعين نمايد و يا حصه هر وارث را پس از مرگ خود تعين و تخصيص دهد زيرا خداوند ميداند که انسان در زير بار هوا و هوس ميرود ويا در زير تاثير عواطف واقع گرديده پا از دايره عدالت بيرون ميگذارد، برخي مستحقين را محروم خواهد ساخت و يابرخي را بالاي برخي ديگر برخلاف نظر شريعت ترجيح و امتياز خواهد داد لذا خداوند بزرگ خودش توزيع ترکه را مطابق اصول و اساسات حق و عدالت و مصلحت بدوش گرفت.  ميراث در اسلام يک امر اجباري است و هر کدام از وارث و مورث برعايت آن مکلف ميباشد مورث يا صاحب مال نميتواند وارث و مستحق ميراث را از ميراث محروم گرداند و وارث هم مجبور است به سهم و حصه خود در هر حال قناعت کند، رضايت و عدم رضايت وي در اين مورد ارزشي ندارد صاحب مال يا مورث ميتواند در بخش مخصوص از مال خود که عبارت از سوم حصه مال است به شکل وصيت تصرف نمايد و براي موسسات خيريه ، امور عام المنفعه و يا براي خويشاوندان خويش که وارث نباشند وصيت نمايد .  در اين مونوگراف که  درباره ميراث تحت عنوان (نگاه مختصر به نظام ميراث ) نگاشته ام از منابع موثق  استفاده نموده قرار شرح ذيل شش فصل ترتيب داده ام:  فصل اول بالاي موضوعات عمومي مربوط به ميراث مانند ، تعريف علم ميراث ، اهميت ، شرايط وغيره موضوعات عمومي روشني مي اندازد.  فصل دوم ورثه ذوي الفروض و اسهام معين آنها را مورد بحث قرار ميدهد.  فصل سوم :در اين فصل عصبات و انواع آن و همچنان حجب و انواع آن مورد بحث قرار گرفته است. در فصل چهارم ذوي الارحام و اصناف آن مورد بحث قرار  گرفته است. فصل پنجم مسائيل مربوط به استحقاق به طريق غير از ارث مانند ، شخصيکه تمام مال براي او وصيت شده باشد ، وغيره موضوعات را واضيح ميسازد. فصل ششم احکام متعلق به ارث تقديري و احتياطي از قبيل تورث حمل ، مفقود ، اسير را بررسي ميکند.